فال حافظ روزانه شنبه 17 شهریور 1403 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 298
مقام امن و مي بي غش و رفيق شفيق ، گرت مدام ميسر شود زهي توفيق جهان و کار جهان جمله هيچ بر هيچ است ، هزار بار من اين نکته کرده ام تحقيق دريغ و درد که تا اين زمان ندانستم ، که کيمياي سعادت رفيق بود رفيق به مومني رو و فرصت شمر غنيمت وقت ، که در کمينگه عمرند قاطعان طريق بيا که توبه ز لعل نگار و خنده جام ، حکايتيست که عقلش نمي کند تصديق اگر چه موي ميانت به چون مني نرسد ، خوش است خاطرم از فکر اين خيال دقيق حلاوتي که تو را در چه زنخدان است ، به کنه آن نرسد صد هزار فکر عميق اگر به رنگ عقيقي شد اشک من چه عجب ، که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقيق
به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام
،
ببين که تا به چه حدم همي کند تحميق
تعبیر:
دوست یکرنگ و صدیق، بهترین نعمت دنیا است. دوستان خوب دیر به دست می آیند و زود از دست خواهند رفت، بنابراین مراقب باش تا با غرور و خودپسندی، دوستان را از خود نرنجانی زیرا در زندگی به وجود آنها نیاز خواهی داشت.
فال حافظ روزانه شنبه 17 شهریور 1403 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 249
اي صبا نکهتي از خاک ره يار بيار ، ببر اندوه دل و مژده دلدار بيار نکته اي روح فزا از دهن دوست بگو ، نامه اي خوش خبر از عالم اسرار بيار تا معطر کنم از لطف نسيم تو مشام ، شمه اي از نفحات نفس يار بيار به وفاي تو که خاک ره آن يار عزيز ، بي غباري که پديد آيد از اغيار بيار گردي از رهگذر دوست به کوري رقيب ، بهر آسايش اين ديده خونبار بيار خامي و ساده دلي شيوه جانبازان نيست ، خبري از بر آن دلبر عيار بيار شکر آن را که تو در عشرتي اي مرغ چمن ، به اسيران قفس مژده گلزار بيار کام جان تلخ شد از صبر که کردم بي دوست ، عشوه اي زان لب شيرين شکربار بيار روزگاريست که دل چهره مقصود نديد ، ساقيا آن قدح آينه کردار بيار
دلق حافظ به چه ارزد به مي اش رنگين کن
،
وان گهش مست و خراب از سر بازار بيار
تعبیر:
انتظار به پایان خواهد رسید. تلخکامی ها به خوشی و شادی تبدیل می شود. فقط باید صبر کرد و به خدا امیدوار بود. با آرامش خاطر به کار خود ادامه بده.
فال حافظ روزانه شنبه 17 شهریور 1403 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 256
نصيحتي کنمت بشنو و بهانه مگير ، هر آن چه ناصح مشفق بگويدت بپذير ز وصل روي جوانان تمتعي بردار ، که در کمينگه عمر است مکر عالم پير نعيم هر دو جهان پيش عاشقان بجوي ، که اين متاع قليل است و آن عطاي کثير معاشري خوش و رودي بساز مي خواهم ، که درد خويش بگويم به ناله بم و زير بر آن سرم که ننوشم مي و گنه نکنم ، اگر موافق تدبير من شود تقدير چو قسمت ازلي بي حضور ما کردند ، گر اندکي نه به وفق رضاست خرده مگير چو لاله در قدحم ريز ساقيا مي و مشک ، که نقش خال نگارم نمي رود ز ضمير بيار ساغر در خوشاب اي ساقي ، حسود گو کرم آصفي ببين و بمير به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بار ، ولي کرشمه ساقي نمي کند تقصير مي دوساله و محبوب چارده ساله ، همين بس است مرا صحبت صغير و کبير دل رميده ما را که پيش مي گيرد ، خبر دهيد به مجنون خسته از زنجير
حديث توبه در اين بزمگه مگو حافظ
،
که ساقيان کمان ابرويت زنند به تير
تعبیر:
به آنچه داری قناعت کن. زندگی را با خوش بینی سپری کن و از لحظه لحظه ی آن استفاده کن. غم و اندوه خوردن برای چیز های بی فایده و بی اساس، کاری ابلهانه است. واقع بین باش و به دنبال خیالات بیهوده، خود را دچار رنج و عذاب نکن.
فال حافظ روزانه شنبه 17 شهریور 1403 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 189
طاير دولت اگر باز گذاري بکند ، يار بازآيد و با وصل قراري بکند ديده را دستگه در و گهر گر چه نماند ، بخورد خوني و تدبير نثاري بکند دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من ، هاتف غيب ندا داد که آري بکند کس نيارد بر او دم زند از قصه ما ، مگرش باد صبا گوش گذاري بکند داده ام باز نظر را به تذروي پرواز ، بازخواند مگرش نقش و شکاري بکند شهر خاليست ز عشاق بود کز طرفي ، مردي از خويش برون آيد و کاري بکند کو کريمي که ز بزم طربش غمزده اي ، جرعه اي درکشد و دفع خماري بکند يا وفا يا خبر وصل تو يا مرگ رقيب ، بود آيا که فلک زين دو سه کاري بکند
حافظا گر نروي از در او هم روزي
،
گذري بر سرت از گوشه کناري بکند
تعبیر:
به آرزوی خود خواهی رسید فقط کمی همت و اراده می خواهد. صبر و استقامت را از یاد نبر. در انتظار دیدار دوستی به سر می بری. به زودی او را خواهی دید.
فال حافظ روزانه شنبه 17 شهریور 1403 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 343
چل سال بيش رفت که من لاف مي زنم ، کز چاکران پير مغان کمترين منم هرگز به يمن عاطفت پير مي فروش ، ساغر تهي نشد ز مي صاف روشنم از جاه عشق و دولت رندان پاکباز ، پيوسته صدر مصطبه ها بود مسکنم در شان من به دردکشي ظن بد مبر ، کآلوده گشت جامه ولي پاکدامنم شهباز دست پادشهم اين چه حالت است ، کز ياد برده اند هواي نشيمنم حيف است بلبلي چو من اکنون در اين قفس ، با اين لسان عذب که خامش چو سوسنم آب و هواي فارس عجب سفله پرور است ، کو همرهي که خيمه از اين خاک برکنم حافظ به زير خرقه قدح تا به کي کشي ، در بزم خواجه پرده ز کارت برافکنم
تورانشه خجسته که در من يزيد فضل
،
شد منت مواهب او طوق گردنم
تعبیر:
در حسرت روزگار خوش گذشته هستی اما از غصه خوردن و حسرت کشیدن چه سود؟ بهتر است بر قابلیت ها و توانایی های خود تکیه کنی و دوباره از صفر شروع کنی تا آرزوهای تو محقق شوند.
فال حافظ روزانه شنبه 17 شهریور 1403 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 84
ساقي بيار باده که ماه صيام رفت ، درده قدح که موسم ناموس و نام رفت وقت عزيز رفت بيا تا قضا کنيم ، عمري که بي حضور صراحي و جام رفت مستم کن آن چنان که ندانم ز بيخودي ، در عرصه خيال که آمد کدام رفت بر بوي آن که جرعه جامت به ما رسد ، در مصطبه دعاي تو هر صبح و شام رفت دل را که مرده بود حياتي به جان رسيد ، تا بويي از نسيم مي اش در مشام رفت زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه ، رند از ره نياز به دارالسلام رفت نقد دلي که بود مرا صرف باده شد ، قلب سياه بود از آن در حرام رفت در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود ، مي ده که عمر در سر سوداي خام رفت
ديگر مکن نصيحت حافظ که ره نيافت
،
گمگشته اي که باده نابش به کام رفت
تعبیر:
فرصتها را با سهل انگاری از دست داده و عمر را بیهوده هدر داده ای. از همین حالا می توانی با سعی و کوشش، دوباره راه درست را انتخاب کنی. نا امید نباش و از ریاکاران دوری کن.
فال حافظ روزانه شنبه 17 شهریور 1403 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 329
جوزا سحر نهاد حمايل برابرم ، يعني غلام شاهم و سوگند مي خورم ساقي بيا که از مدد بخت کارساز ، کامي که خواستم ز خدا شد ميسرم جامي بده که باز به شادي روي شاه ، پيرانه سر هواي جوانيست در سرم راهم مزن به وصف زلال خضر که من ، از جام شاه جرعه کش حوض کوثرم شاها اگر به عرش رسانم سرير فضل ، مملوک اين جنابم و مسکين اين درم من جرعه نوش بزم تو بودم هزار سال ، کي ترک آبخورد کند طبع خوگرم ور باورت نمي کند از بنده اين حديث ، از گفته کمال دليلي بياورم گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر ، آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم منصور بن مظفر غازيست حرز من ، و از اين خجسته نام بر اعدا مظفرم عهد الست من همه با عشق شاه بود ، و از شاهراه عمر بدين عهد بگذرم گردون چو کرد نظم ثريا به نام شاه ، من نظم در چرا نکنم از که کمترم شاهين صفت چو طعمه چشيدم ز دست شاه ، کي باشد التفات به صيد کبوترم اي شاه شيرگير چه کم گردد ار شود ، در سايه تو ملک فراغت ميسرم شعرم به يمن مدح تو صد ملک دل گشاد ، گويي که تيغ توست زبان سخنورم بر گلشني اگر بگذشتم چو باد صبح ، ني عشق سرو بود و نه شوق صنوبرم بوي تو مي شنيدم و بر ياد روي تو ، دادند ساقيان طرب يک دو ساغرم مستي به آب يک دو عنب وضع بنده نيست ، من سالخورده پير خرابات پرورم با سير اختر فلکم داوري بسيست ، انصاف شاه باد در اين قصه ياورم شکر خدا که باز در اين اوج بارگاه ، طاووس عرش مي شنود صيت شهپرم نامم ز کارخانه عشاق محو باد ، گر جز محبت تو بود شغل ديگرم شبل الاسد به صيد دلم حمله کرد و من ، گر لاغرم وگرنه شکار غضنفرم اي عاشقان روي تو از ذره بيشتر ، من کي رسم به وصل تو کز ذره کمترم بنما به من که منکر حسن رخ تو کيست ، تا ديده اش به گزلک غيرت برآورم بر من فتاد سايه خورشيد سلطنت ، و اکنون فراغت است ز خورشيد خاورم
مقصود از اين معامله بازارتيزي است
،
ني جلوه مي فروشم و ني عشوه مي خرم
تعبیر:
بخت و اقبال با تو همراه است و روزگار روی خوش را به تو نشان می دهد. خداوند را سپاسگزار باش تا نعمات خود را از تو دریغ نکند. به عهد و پیمان خود پایبند و وفادار باش تا حق دوستی را به جای آورده باشی.
فال حافظ روزانه شنبه 17 شهریور 1403 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 316
زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم ، ناز بنياد مکن تا نکني بنيادم مي مخور با همه کس تا نخورم خون جگر ، سر مکش تا نکشد سر به فلک فريادم زلف را حلقه مکن تا نکني دربندم ، طره را تاب مده تا ندهي بر بادم يار بيگانه مشو تا نبري از خويشم ، غم اغيار مخور تا نکني ناشادم رخ برافروز که فارغ کني از برگ گلم ، قد برافراز که از سرو کني آزادم شمع هر جمع مشو ور نه بسوزي ما را ، ياد هر قوم مکن تا نروي از يادم شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه ، شور شيرين منما تا نکني فرهادم رحم کن بر من مسکين و به فريادم رس ، تا به خاک در آصف نرسد فريادم
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روي
،
من از آن روز که دربند توام آزادم
تعبیر:
در هر کاری میانه روی پیشه کن و دقت عمل داشته باش. به فکر دوستان خود باش و آنان را از یاد نبر تا در روزگار تنگدستی و نیاز به کمک تو بشتابند. خود را از پند و اندرز بزرگان بی نیاز ندان و غرور و تکبر را کنار بگذار.
فال حافظ روزانه شنبه 17 شهریور 1403 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 143
سال ها دل طلب جام جم از ما مي کرد ، وان چه خود داشت ز بيگانه تمنا مي کرد گوهري کز صدف کون و مکان بيرون است ، طلب از گمشدگان لب دريا مي کرد مشکل خويش بر پير مغان بردم دوش ، کو به تاييد نظر حل معما مي کرد ديدمش خرم و خندان قدح باده به دست ، و اندر آن آينه صد گونه تماشا مي کرد گفتم اين جام جهان بين به تو کي داد حکيم ، گفت آن روز که اين گنبد مينا مي کرد بي دلي در همه احوال خدا با او بود ، او نمي ديدش و از دور خدا را مي کرد اين همه شعبده خويش که مي کرد اين جا ، سامري پيش عصا و يد بيضا مي کرد گفت آن يار کز او گشت سر دار بلند ، جرمش اين بود که اسرار هويدا مي کرد فيض روح القدس ار باز مدد فرمايد ، ديگران هم بکنند آن چه مسيحا مي کرد
گفتمش سلسله زلف بتان از پي چيست
،
گفت حافظ گله اي از دل شيدا مي کرد
تعبیر:
همه چیز به سعی و اراده خودت بستگی دارد. همت و تلاش را با توکل به خداوند همراه کن تا به مقصود برسی. هدف دور نیست اما رسیدن به آن به میزان اراده و تلاش خودت بستگی دارد.
فال حافظ روزانه شنبه 17 شهریور 1403 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 114
هماي اوج سعادت به دام ما افتد ، اگر تو را گذري بر مقام ما افتد حباب وار براندازم از نشاط کلاه ، اگر ز روي تو عکسي به جام ما افتد شبي که ماه مراد از افق شود طالع ، بود که پرتو نوري به بام ما افتد به بارگاه تو چون باد را نباشد بار ، کي اتفاق مجال سلام ما افتد چو جان فداي لبش شد خيال مي بستم ، که قطره اي ز زلالش به کام ما افتد خيال زلف تو گفتا که جان وسيله مساز ، کز اين شکار فراوان به دام ما افتد به نااميدي از اين در مرو بزن فالي ، بود که قرعه دولت به نام ما افتد
ز خاک کوي تو هر گه که دم زند حافظ
،
نسيم گلشن جان در مشام ما افتد
تعبیر:
مشکلی را که داری زیاد بزرگ و دشوار ندان. سعادت و نیکبختی در انتظار تو است و به مراد و آرزوی خود می رسی.
فال حافظ روزانه شنبه 17 شهریور 1403 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 434
اي دل مباش يک دم خالي ز عشق و مستي ، وان گه برو که رستي از نيستي و هستي گر جان به تن ببيني مشغول کار او شو ، هر قبله اي که بيني بهتر ز خودپرستي با ضعف و ناتواني همچون نسيم خوش باش ، بيماري اندر اين ره بهتر ز تندرستي در مذهب طريقت خامي نشان کفر است ، آري طريق دولت چالاکي است و چستي تا فضل و عقل بيني بي معرفت نشيني ، يک نکته ات بگويم خود را مبين که رستي در آستان جانان از آسمان مينديش ، کز اوج سربلندي افتي به خاک پستي خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد ، سهل است تلخي مي در جنب ذوق مستي
صوفي پياله پيما حافظ قرابه پرهيز
،
اي کوته آستينان تا کي درازدستي
تعبیر:
به هدف و مقصود خود ایمان داشته باش و دست از سعی و تلاش بر ندار. خودخواه و خودپسند نباش تا بتوانی به نتایج بهتری برسی. به توانایی های خود اعتقاد داشته باش و از بروز مشکلات و ناملایمات نترس.
فال حافظ روزانه شنبه 17 شهریور 1403 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 159
نقد صوفي نه همه صافي بي غش باشد ، اي بسا خرقه که مستوجب آتش باشد صوفي ما که ز ورد سحري مست شدي ، شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد خوش بود گر محک تجربه آيد به ميان ، تا سيه روي شود هر که در او غش باشد خط ساقي گر از اين گونه زند نقش بر آب ، اي بسا رخ که به خونابه منقش باشد ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست ، عاشقي شيوه رندان بلاکش باشد غم دنيي دني چند خوري باده بخور ، حيف باشد دل دانا که مشوش باشد
دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش
،
گر شرابش ز کف ساقي مه وش باشد
تعبیر:
کارها را آسان نگیر و سهل انگاری را رها کن. تلاش و کوشش انسان را به همه چیز می رساند. از شکست ها نترس و از آنها به عنوان تجربه استفاده کن. هر کاری محتاج صداقت و ایمان است. با تظاهر و عوام فریبی به جایی نخواهی رسید.